دنیا در همان یک لبخند توست...
به حرفم گوش کن یارب... به دردم گوش کن یارب... اگربیهوده میگویم مرا خاموش کن یارب... درها را به روی رویا میبندم که تو خود حقیقتی... میخواهم در حقیقت تو غرق شوم و در آغوش پرمهرت گرم...! مرا در آغوش میگیری میگویی بخوان, برایم بخوان... پیشانیت را میبوسم و تمام تنم را تب تو میسوزاند! میگویی برایم بخوان و من هنوز مبهوت زیبایی و شکوه توام! زمزمه میکنم؛ کوچ میکنی از عشق منچه بیگناه و بیصدا...,ر از ترانه و سکوت... و من نگاهت میکنم, گرمی دستانت را به روی لبهایم میگذاری , دلم گرفت و من بازهم غرق عطر میخوانم؛ من به تو محتاجم, دعوتم کن به یک بوسهتا فراموش کنم که چه آمد از عشقت برسرم! ؛ لبخند میز...
نویسنده :
مامان نینی
22:57