حرف دل...
خدایا
آخرش نفهمیدم اینجایی که هستم ، تقدیر من است
یا تقصیر من !؟
.. و داستان غم انگیزیست
دستی که داس را برداشت
همان دستیست که یک روز در مزرعه گندم کاشت ...
زنی را دیدم: زاده شد تا دختر کســــــــــی باشد. بالید تا خواهر کســــــــــی باشد. ازدواج کرد تا زن کســــــــــی باشد. ... زاد تا مــــــــــادر کســــــــــی باشد. برای همه "کســـــــــی" بود و برای خود "هیچ کس
عاشق جمله هایی ام که وقتی میخونی...
یه نفس عمیق پشتش میکشی
و تو یه ثانیه یه دنیا خاطره میاد جلو چشمت.....
كوچه هاي قديمي را باريك مي ساختند تا آدم ها بهم نزديكتر شوند، حتي در يك گذر...
اكنون چقدر آواره ايم در اين همه اتوبان سرد...!
ساكت كه مي ماني،
مي گذارند به حساب جواب نداشتنت!
عمرا بفهمند داري جان ميكني تا حرمت ها را حفظ كني...
خدایا!کدامین پل درکجاى دنیا شکسته است که هیچ کس به مقصدش نمى رسد...