...همه سو تنهایی...
...زیر سقفی از آه
در اتاقی همه سو تنهایی
و غروبی که به اندازه مرگ دل من سنگین است...
با زغال بر دیوار مینویسم: جنگل...
مینویسم: دل من جنگل بود...,
وبه اندازه هر درد شقایق داشت
آذرخشی یک روز...
تبر آتش برداشت...
دلخوشی را در دل من پرپر کرد...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی