زندگی زیر یه سقف من و همه امیدم...زندگی زیر یه سقف من و همه امیدم...، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 28 روز سن داره

فرشته کوچولوی ما

بدون عنوان

1391/10/30 0:01
نویسنده : مامان نینی
267 بازدید
اشتراک گذاری

از دردهای مه آلود میگذرم ...

معبدی پیداستـ ... میروم تا گریه بیاموزم...

چندروزی نبودم... سرم گرمه آقامون بود... آشپزی و خونه داری و صدالبته تولید مثل!!!!نیشخند

این چندروزه حسابی شارژ بودیمو کبفمون کوک بود... قلب ولی امروز کلا از صبح قاطی کردم... یول راستش خودمم نمیدونم چم بود... آخه بازم سردرگمی ها شروع شده... کیت تخمک گذاری هم که نگرفتمناراحت

شامو خونه خواهر شوهر نازنینم بودیم اونجا یه کم گفتیم خندیدیم بهتر شدم... موقع برگشت توراه باشوهرگلم کلی حالمون خوب بود که موبایلش زنگ خورد...مشغول تلفنیکی از دوستای کارگاهش بود که تازه مهرماه عروسی کرده بودن... باخوشحالی به شوهرم گفت خبرخوش دارم... ابرو

: بابا شدم!!!!!تعجبسوال

شوهرمو نمیشد کنترل کرد هاج و واج مونده بود... دوستش گفت به محض اینکه رسیدین اهواز یه صور حسابی میدم...افسوس حالم خیلی ناجور بهم خورد... یه لحظه حس خفگی بهم دست داد...دل شکسته

خدایا یعنی ما لایق یه دونه از اون نعمتهای کوچولوی دوست داشتنیت نیستیممنتظرسوال

خلاصه بایه حالی اومدیم خونه که دیدن نداشتنگران

از فکروخیال خوابم نمیبرهخمیازه

صبح پیش یکی از دوستام بودم... یه دوستی داریم که عید فطر عروس شده بود و ٤ماهه باردار بود... منتظر بودیم جنسیت نینی معلوم شه تا کادوبگیریم بریم دیدنش که امروز دوستم گفت از پله ها افتاده یو نینی سقط شده... خیلی براش ناراحت شدمناراحت ولی خب از یه طرف هم ناخواسته بود!!!!!!!!!!!!یول

دوستای گلی که دلنوشته هامو میخونین ... توروخدا برام دعا کنین... به دعای تک تکتون محتاجمخیال باطل

راستی امروز بالاخره بلیط گرفتیم....منم دارم میرم اهوازچشم واسه یکشنبه ١بهمن...

خدایا به امید خودت

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)