یاعلی یاورم باش
امشب شب یتیمی شیعه ست...
امشب علی آخرین نفسهای دور از فاطمه را میکشد!
بسیار کلنجار رفت
اول با مرغابی ها
و بعدش با میخ در...
هرکدام میپرسیدند:
چرا؟؟؟
آرام
در گوشی میگفت:
دل تنگ فاطمه ام...
دوست دارم امشب
من باشم
و تو
و تا صبح
از آسمان
.........................................خدا ببارد.....
..................................................حتی مطلع الفجر
.............................................................این است عاشقانه هایم
در این ایام هم دوباره
بی نام او نمیشود
این بارهم هرچه علی
میگویم باز هم
میشود حسین...
التماس دعا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی